فولاد و چالش نظام ارزی دونرخی، یک موضوع مهم و اساسی است. صنعت فولاد یکی از پایههای اصلی توسعه صنعتی و اقتصادی ایران به حساب میآید. این حوزه علاوه بر تامین نیاز داخلی، سهم بزرگی در صادرات غیرنفتی و ارزآوری دارد. حضور شرکتهای فولادی در بورس کالا و بورس اوراق بهادار نیز پیوندی مستقیم بین بازار آهن آلات و میلیونها سهامدار حقیقی و حقوقی ایجاد کرده است. اما وجود نظام ارزی دونرخی، یکی از عمیقترین مشکلات این صنعت است که اثر مستقیم آن را میتوان در اختلال قیمتگذاری و کاهش سودآوری مشاهده کرد.
زمان خواندن: ۵ دقیقه
فولاد و چالش نظام ارزی دونرخی
فولاد و چالش نظام ارزی دو نرخی یکی از جدیترین مسائل اقتصاد ایران است که تاثیر مستقیم بر قیمتگذاری و سودآوری شرکتهای فولادی دارد. وجود ارز ترجیحی و نرخ آزاد باعث شده محصولات فولادی در بورس کالا با قیمتگذاری دستوری عرضه شوند؛ موضوعی که فاصله زیادی با واقعیت بازار دارد. این اختلاف نرخ، نه تنها باعث کاهش شفافیت و ایجاد رانت در بازار فولاد شده، بلکه سهامداران و تولیدکنندگان اصلی را متضرر کرده است. در حالیکه انتظار میرود فولاد به عنوان یک صنعت استراتژیک موتور محرک توسعه باشد، نظام ارزی دو نرخی مسیر رشد و سرمایهگذاری را با چالش جدی مواجه کرد.
از سوی دیگر، ادامه سیاستهای ارزی دستوری موجب شده فولادسازان توان لازم برای توسعه و نوسازی خطوط تولید را از دست بدهند. در نتیجه، بازار فولاد ایران با کاهش رقابتپذیری و تهدید سهم صادراتی مواجه است.
کارشناسان معتقدند تنها راه برون رفت از این شرایط، حرکت به سمت تک نرخی شدن ارز و حذف قیمتگذاری دستوری است. اصلاح این ساختار میتواند شفافیت بیشتری به بازار فولاد بدهد، از رانت و واسطهگری جلوگیری کند و در نهایت به تقویت جایگاه ایران در بازار جهانی فولاد بینجامد.
بیشتر بخوانید: میلگرد بخریم یا صبر کنیم؟

قیمتگذاری دستوری و آثار آن بر فولاد
قیمتگذاری فولاد در بورس کالا بهجای آنکه بر اساس مکانیزم واقعی عرضه و تقاضا تعیین شود، با نرخهای دستوری مرتبط با ارز ترجیحی انجام میشود. در ظاهر این سیاست برای حمایت از صنایع پاییندستی طراحی شده، اما در عمل فولادسازان مجبورند محصولات خود را با تخفیف اجباری بفروشند. این روند باعث کاهش سود شرکتها و در نتیجه افت ارزش سهام در بازار سرمایه شده است.
زیان سهامداران و صندوقهای بازنشستگی
بخش بزرگی از سهام شرکتهای فولادی در اختیار صندوقهای بازنشستگی و سهامداران خرد است. هر بار که محصولات فولادی زیر قیمت واقعی عرضه میشوند، سود این گروهها قربانی سیاستهای دستوری میشود. در واقع، یارانه پنهانی که باید به صنایع پاییندستی برسد، از جیب مردم و بازنشستگان پرداخت میشودٰ بدون آنکه در کاهش قیمت نهایی کالاها در بازار آهن آلات اثری داشته باشد.
سود دلالان و صادرات شبح
برخلاف فولادسازان و سهامداران، دلالان و واسطهها بزرگترین برندگان نظام ارزی دونرخی هستند. آنها فولاد ارزان را از بورس کالا خریداری و در بازار آزاد یا بازار جهانی با نرخ واقعی میفروشند. این روند موجب شکلگیری پدیدهای به نام «صادرات شبح» شده که به اعتبار و توان صادراتی ایران آسیب وارد کرده و حتی منجر به اعمال تعرفههای ضد دامپینگ در برخی کشورها مانند عراق شده است.

پیامدهای اقتصادی و صنعتی
قیمتگذاری دستوری علاوه بر زیان مالی، مانع سرمایهگذاری در طرحهای توسعهای و نوسازی خطوط تولید میشود. وقتی سود فولادسازان کاهش مییابد، توان آنها برای افزایش ظرفیت و رقابت در بازار جهانی از بین میرود. در نهایت، این چرخه منفی میتواند منجر به افت اشتغال، کاهش صادرات و عقبماندگی بازار آهن آلات ایران در مقایسه با رقبا شود.
تناقض سیاست حمایتی
در ادامه بررسی فولاد و چالش نظام ارزی دو نرخی، سیاستگذاران مدعی هستند که هدف از نرخگذاری دستوری، حمایت از صنایع پاییندستی است. اما شواهد نشان میدهد فولاد ارزان الزاما به کاهش قیمت محصولاتی مانند لوله و پروفیل منجر نشده است. در واقع، سود اصلی به جیب واسطهها رفته و مصرفکننده نهایی همچنان با قیمت بالا مواجه است. بنابراین، نه صنایع پاییندستی سود واقعی بردهاند و نه مردم.
نقش بورس کالا زیر سوال است
بورس کالا بهطور طبیعی باید مرجع شفاف برای کشف قیمت در بازار آهن آلات باشد. اما دخالتهای سیاستی و اعمال نرخهای دستوری، این کارکرد را از بین برده است. در حال حاضر بورس کالا به جای آنکه دماسنج عرضه و تقاضا باشد، محلی برای توزیع رانت تبدیل شده و همین موضوع اعتماد فعالان اقتصادی را تضعیف میکند.
راهکارهای پیشنهادی برای اصلاح
کارشناسان اقتصادی معتقدند که تنها راه برونرفت از این بحران، حرکت به سمت تک نرخی شدن ارز و آزادسازی تدریجی قیمتها است. این تغییر میتواند به شفافیت بیشتر، ثبات در بازار آهن آلات و افزایش انگیزه برای سرمایهگذاری منجر شود. هرچند اجرای چنین اصلاحاتی نیازمند اراده سیاسی و برنامههای حمایتی برای کاهش تبعات اجتماعی آن است؛ اما ادامه وضع موجود تنها زیانهای بیشتری به صنعت فولاد تحمیل خواهد کرد.
کلام آخر
در این گزارش به فولاد و چالش نظام ارزی دو نرخی پرداختیم. صنعت فولاد ایران امروز درگیر یکی از بزرگترین موانع ساختاری اقتصاد کشور یعنی نظام ارزی دونرخی است. این ساختار نه تنها سودآوری شرکتها و سهامداران را کاهش داده، بلکه زمینهساز رانت و صادرات غیر شفاف نیز شده است. اگر سیاستگذاران به دنبال تقویت جایگاه ایران در بازار آهن آلات جهانی هستند، باید اصلاح این نظام را در اولویت قرار دهند. تک نرخی شدن ارز میتواند نخستین گام برای بازگرداندن شفافیت و رقابتپذیری به این صنعت استراتژیک باشد.
سوالات متداول
نظام ارزی دونرخی چه تاثیری بر بازار آهن آلات دارد؟
باعث اختلال در کشف قیمت واقعی، کاهش سود فولادسازان و افزایش رانت برای واسطهها میشود.
چرا سهامداران فولادی بیشترین آسیب را میبینند؟
زیرا محصولات زیر قیمت واقعی عرضه میشوند و سود سهامداران خرد و صندوقهای بازنشستگی از بین میرود.
صادرات شبح چیست و چگونه شکل میگیرد؟
به صادرات فولاد با نرخ دستوری و فروش آن با نرخ آزاد در بازار جهانی گفته میشود که سود آن به جیب واسطهها میرود.
راهکار اصلی برای حل مشکل نظام ارزی دونرخی چیست؟
اصلاح ساختار ارزی، تکنرخی شدن ارز و آزادسازی تدریجی قیمتها در بازار آهن آلات.